چنانکه مشهوراست و در نقلهای سینه به سینه آمدهاست بْرزو یکی از نوادگان انوشیروان، قرنها قبل از ظهور و بروز اسلام، کاریز(قنات) بجد را جاری ساخت و بنای این دیار کهن را که در آغاز به نام خود او بْرزو نامیده می شد؛ پی نهاد. در طول قرون و اعصار متمادی و سالیان درازی که بر این دیار تاریخی گذشت؛ همزمان با تحوّل و تطوّر زبان و فرهنگ مردم این سرزمین نام آن نیز، دچار تطوّر شده و نهایتاً به شکل امروزی خود (بجد) درآمد. نگاهی به اسناد مکتوب و مدارک تاریخی موجود بیانگر اینستکه حداقل از هشتصد سال پیش تا کنون در نام بجد تغییری رخ نداده است. هرچند در برهه هایی از زمان بعلّت کثرت وجود علمای برجسته و تراز اول و اولیاء الهی و استقامت سرسختانه و مردانه اهالی آن در ورای باروهای بلند قلعه ایمان و علم در برابر حکّام جور که با سوءاستفاده از قدرت، قصد واداشتن آنها به دستکشیدن از باورها و مرامشان داشتند؛ به برج اولیاءالله اشتهارداشته است. مشهور است که همزمان با فتح خراسان در زمان خلافت سومین جانشین پیامبربزرگ اسلام jحضرت عثمان ذیالنورین(رض) مردم بجد با آغوش باز اسلام را پذیرفتند و از این رو سه تن از یاران پیامبراکرم j که مدفن آنها در بجد قرار دارد؛ در بجد مستقر شدند و بجد را بعنوان مرکز فعالیتهای تبلیغی خود برگزیدند
بازدید امروز : 73
بازدید دیروز : 6
کل بازدید : 138043
کل یادداشتها ها : 126
پنجشنبه 10 ماه مذکور
منزل 5 قضیمه است که آب آن هم بقدِر شور طعم است ولی خورده میشود روز جمعه که 11 ماه مذکور ومنزل 6 مایان باشد رسیدیم به رابع که آب رایع هم مانند دو منزل اوّل بود امّامسافت قضیمه ورابع بسیار دور است باندازه ای که در حین استوا از قطیمه حرکت کردیم دو ساعت از روز گذشته به رابع رسیدیم تقریبا 20 ساعت طول میکشد یوم جمعه 11 ذیعقده در مسجد رابع تحریر شد. منزل 7 روز شنبه وقت عصر تنگ(نزدیک غروب) از رابع حرکت کرده ووقت صبح طلوع الشمس به منزل مشتوره رسیدیم که روز شنبه ومنزل 7 باشد آب این منزل شیرین بود بعضی آب ها را از کوه ،آب باران میاوردند وبعضی از چاه ها صبح روز یکشنبه 13 شهر مذکور وقت نماز به منزل که او را بئرالشیخ میگویند رسیدیم ودر این منزل آب بسیار خوشگوار بود بعداز ظهر روز یکشنبه مذکور از منزل مذکور حرکت کردیم تقریبا نصف شب وارد منزل که او را بئر الحسانی میگویند شدیم ودر این منزل هم آب خوب بود یک آب بسیار خوب بود وجای دیگر قدرِ از آم بد گوارتر بود واین منزل از منازل راه مدینه منزل 9 مایان بود روز سه شنبه 15 ذیقعده منزل مایان شفیّه بود که تقریبا عصر یوم دوشنبه بار کرده بودیم نصف شب روز سه شنبه وارد شدیم تقریبا دوساعت که از ورود مایان گذشت یکنفر از هم وطنی ها از رفقای بیرجندی ما که اسمش سید حسین پسر میر احمد تاجر بیرجندی بود شربت ناگوار مرگ چشیده بدار بقا ارتحال کرد ودر همان منزل دفنش کردیم – از قرار تقریر این اعراب حمّال با مایان تخلف کرده بودند یک منزل را بدو منزل قسمت کرده بودند باید که از بئر الشیخ به اشفیّه میآمدند یا از بیر الحسانی به اوتر اینها این دو منزل را چهار منزل قرار دادند با وجود اینکه وقت مایان بسیار تنگ بود وبا ایشان بسیار درست رفتار هم میکردیم از قبیل انعام ونهار بایشان درست میرسید این معامله سزای مایان بود از این جهت بسیار با ایشان رفقا مجادله ومخاصمه نمودند در گیر شدند- روز سه شنبه بعد از ظهر از شفیّه بار کرده تقریبا ثلث آخر شب بود بمحل که او را اوتر میگویند رسیدیم واین منزل یازده هم مایان بود بطور حساب ولی بطریق مرسوم باید منزل دهم میبود –ودر این منزل آب بسیار فراوان بود که هر کدام از رخوت خود شستن شروع کردند -